مادر، ایستاده بر درگاه پنجره
چشمان اش کم سو و کم نور ،
قامت خمیده،
اما ، سرشار
از زندگی است .
هوای تازه بر پنجره میکوبد ،
باران مهربانی می‌بارد 
بر قامت خانه ،
خالی نگاه پنجره 
پر میشود از هجوم اشک.
*************
پر زد پروانه ای
در تنهایی شبانه زنی که اشک می‌ریخت
در پیاده رو های شلوغ خیابانی.
سکوت شبانه مچاله شد 
از پر پروانه ای.
لبخندی آمد بر اشکی .