میسوزد در آتش 

صنوبر پیری 

در دشت .

شعله های آتش 

بر جان خسته اش 

می‌سرایند واپسین ترانه زندگی اش را 

تا بدرود گوید

دشت ، آسمان ، زمین 

و زندگی را .

تو آن 

آتش مقدسی 

بر جان خسته صنوبر م

که گاه رفتن ،

واپسین زمزمه 

آن توست.