" زمانی که خوشبختی رو به شکوفایی است ، زیباترین روز همین امروز است ."

پی یر و لوسی . رومن رولان 

خواندن کتابهای رومن رولان ، مخصوصا کتابهای بسیار بلندش ، خواننده سمج میخواهد و خستگی ناپذیر . باید با آرامش ، کلمات را نفس بکشی ، آرام آرام ، قدم برداری و پشت سر هر مکالمه درنگ کنی ، این خدا گون ادبیات ، که تسلط اش بر موسیقی ، تاریخ اساطیر ، ادبیات دنیا ، زبان لاتین ، همه آدمی را به حیرت می‌اندازد ، شاهکار خلق میکند در هر صفحه از کتابهایش ، آدمها را آنچنان توصیف میکند گویی خود آنها را خلق کرده است در همان دم ، احساسات آدمی را ، آنگونه شفاف بیان میکند خود گویی تمام آن لحظه ها را انگار زیسته است دم به دم . او خالق لذت است و زیبای و عشق و عشق و عشق و ....‌

رمان کوتاه پی یر و لوسی ، داستان آشنایی دو جوان فرانسوی است در بطن پاریس جنگ زده ، دنیا در آشفتگی جنگ غوطه ور شده است و پاریس این زیباترین شهر اروپا ، آنچنان غرق جنگ شده که نبض زندگی در آن در حال خاموشی است ، در فرانسه گیج و مدهوش ، پی یر که باید مدتی دیگر به جنگ برود با لوسی ، هنرمندی که به روش خویش ، نقاشی های دیگران را برای امرار معاش کپی میکند آشنا میشود ، دیداری تصادفی که ناگاه قلب و روحشان را زیر و رو میسازد .

جوانان خسته از تلاش بی امان برای زنده ماندن ، خود را به دست عشق می‌سپارند تا این جریان معصومانه زندگی ، شاید دمی ، پناهاشان دهد برای فرار از واقعیت اطراف ، که هر لحظه به آنها یادآوری می‌کند که محکوم به مرگ هستند .

عشق در تقابل با مرگ ، سر میکشد ، از میان باقیمانده روح آدمی خود را بالا میکشد تا بگوید که هنوز زندگی هست ، هنوز وحشی گری جنگ ، نتوانسته زیبایی دنیا را از بین ببرد ، این دو جوان که آرام آرام ، خود را به جریان سیال زندگی می سپارند در بمباران یک کلیسا در زیر آوار مدفون میشوند ، تا عمر کوتاه خود را در نهایت در کنار هم پایان دهند .

کتاب زیبا و سیال است و به سبک تمام کارهای نویسنده ، با حوصله باید تمام کلمات و صفحات را بلعید و لذت برد و نفس کشید .