چه نام داری تو ؟

عاشق ؟

معشوق؟

گمنام ؟

چه نام داری 

هنگامی که چون 

غریبه‌ای

در سرای خاطره ها ، قدم میزنی 

و نیشخند زنان 

می‌نگری مرا که زانو زده 

در محراب عشق ، 

رستگاری را 

آرزومندم ،

دگر نمیدانم 

تو را چگونه بخوانم

ای جان محزون !