در انتهای کوچه های بن بست ،
انتظار. به پایان میرسد ،
زنی که نشسته بر پله ای کوتاه در کناره راه ،
در خم کوچه ، با چشمان کم سو ،
آوازی میخواند کم جان و آرام
راه طولانی را به پایان میرساند
با اندک رمقی
تا سکنی گزیند در انتهای جاده ای
که جای پای هیچکس
بر آن نقش نخواهد بست .