مریم مجدلیه
من بودم ،
در صحراهای پر غبار
سنگسارم میکردند ،
با سنگی
که نفرت خلق
از دوست داشتن
در آن نهفته بود .
من اما
مسلخ خویش را دوست می داشتم ،
که آخرین نگاه تو را بر خویش
به یادگار
دفن میکردم .
با احترام
عهد کرده بودم اگر روزی " لیلی " را بدیدم ، با او خواهم گفت از رنج روزهای فراق .
و چون رسیدم
دیدم
سر بر خاک است و
من
خاک بر سر ...
.
این کمترین بهایی است که زنان و دختران سرزمینم
در قبال حماقت و کج اندیشی
پرداختند و همچنان می پردازند .
سپاس از متن زیبایی که مرقوم فرمودید .
با آرزوی توفیق و سلامتی
با احترام
عهد کرده بودم اگر روزی " لیلی " را بدیدم ، با او خواهم گفت از رنج روزهای فراق .
و چون رسیدم
دیدم
سر بر خاک است و
من
خاک بر سر ...
.
.
این کمترین بهایی است که زنان و دختران سرزمینم
در قبال حماقت و کج اندیشی
پرداختند و همچنان می پردازند .
.
.
سپاس از متن زیبایی که مرقوم فرمودید .
با آرزوی توفیق و سلامتی