تو تمام نخواهی شد 

هر سال با اولین نسیم خنک پاییزی 

که میپیچد در جان زمین ، 

متولد میشوی ، 

در لایه لایه پوسته سخت کوه ها ، 

در قشر پیچیده تن درختان انبوه ، 

میان کندوهای پر از غوغای زنبورهای عسل ،

میپیچی ، 

زمزمه می‌کنی ، 

آواز می‌خوانی ، 

جان میدهی ، 

زندگی را متبرک می‌کنی ، 

ای همهمه مقدس جان !

خاموشی مگزین .

ای تو !

ای عشق !