ای رستاخیز من !
آن زمان که مردگان در صفوف به هم پیوسته ،
در ارتشی از مرگ ،
زندگی را به سرنیزه های خویش ، به سخره خواهند گرفت ،
از دست نخواهد رفت ،
ایمانم به تو ،
چرا که در تمام این زیستنها ،
در تمام این تلاشهای مکرر ،
تو ، حیات من بودی ،
بهانه ای برای روزی بیشتر ،
برای تنفس بیشتر هوا ،
برای کش دادن به سطوح زندگی ،
اکنون در رستاخیز هستی ،
تو را بسان آخرین نگاه مسیح بر تپه های دوردست ،
بر روی صلیب ،
با خود خواهم برد
تا داستان ناتمام
تمام شود .