دوستت دارم ها در دهان می مانند ، بی صدا
اینگونه که مرگ چشم انتظار ما ایستاده با لبخندی بر درگاه ،
زمانه پر آشوب وداع ابدی میشود
و لبخندها ، برصورت ، راه گم کرده ، میمیرند.
دوباره ای مرگ ،
به خانه خود برگرد
چرا که ما ، زندگی را بر دست گرفته ، با همین آخرین توان اندک خویش ،
میتازیم ،
با همین اشک ها ، با همین ته مانده لبخند ، با همین دهان بی صدا ،
با همین عشق ، عشق آبی ، ته مانده در روحمان ، ذخیره عمری ،
تو را به عقب میرانیم ،
فرار کن ای مرگ ،
از قعر جهنم نا امیدی ، برگشته ایم
تا درودی دوباره به زندگی
به عشق ،
به شادی ،
فرار کن ای مرگ .