تلخ ترین روزها برای همه ، روز از دست دادن عزیزان است . روزهایی که هر سال با نزدیک شدنش ، فاجعهای را دوباره زیست میکنی و احساسات بسیار تلخی را بر دوش میکشی و انگار هر سال ، باید دوباره همان اتفاقات را از سر بگذرانی .
شاید از شدت سوگواری با گذشت زمان کم بشود ، اما زخم کاری و عمیقی هست در قلب آدمی که همیشه در حال خونریزی است، در شادترین لحظات آدمی نیز ، با تیر کشیدن آنی ، میگوید که هستم ، با تزریق شادی به تن ، بهبود نمی یابد و همیگشی و ابدی است .
آنهایی را که بسیار دوست می داریم از دست میدهیم و اندوه مرگ در خانه برای همیشه چنبره میزند و خانه را ترک نمیکند . داستان زندگی ادامه می یابد ، زمان بر ذهن غبار فراموشی می پاشد اما لبخند مرگ همچنان در آینه ، باقی است .
با یاد و خاطره خواهرم ، مریم که پانزده خرداد ۱۳۹۹ با بیماری سرطان ، در کمال آرامش ما را ترک کرد.
مرغ شب خوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت...........
🖤