اندوه ، این اندوه کشدار و خاکستری رنگ ، چگونه میتواند با یادها و خاطره ها ، به شادی تبدیل شود .

ناگهان در کشاکش آمدن بهار ، با رقص اولین شعاع خورشید بهاری در اولین صبحگاه فروردین ، یاد دسته گلی در ذهن ، یاد آوازی ، شعری ، کلماتی ،اندوه یار از دست رفته را به لبخندی مبدل می‌سازد . عطر گلها فضا را پر میکند ، مهربانی دستها ، بر سایه ها ، آفتاب میشود و بهار پر عطر و بو وارد اتاق .

اندوه اینچنین به شادی ، به آرامش ، به لبخند بدل میشود ، آنگاه که با یاد مزین میگردد. یاد شعری ، زمزمه آوازی ، عطر خوشی ، صدای مهربانی ، هر آنچه که از یاد بر می آید و تو را از نداشتن به داشتن میرساند. یادها را از تو نمیتوان گرفت ، یادها از آن ماست ، در قلب ماست ، پنهان و آشکار .

اینگونه است که اندوه از خاکستری به آبی مبدل میشود و روز را که می‌رود کشدار و خاکستری باشد ، به لحظه باشکوه به یاد آوردنی دوباره تبدیل میسازد ، هر لحظه دوباره زیسته میشود و در هر زیستنی دوباره عشق متولد خواهد شد.