در میان استخوانهایم زنی آواز میخواند
و صدایش چون نسیم
سوی جنگلهای آفاق طلایی میشتابد
برگها از گل و صدها میوه از هر برگ میسازد
و زمان در زیر باران نوازشهای او
بر فراز تپهها آرام میماند
در میان استخوانهایش زنی آواز میخواند
و صدایش چون نسیم
از فراز قلههای برفپوش دور
برفها را میبارید
- برف میبارد -
در بهار صبحگاه دستهای او
از افقها تا افقها برف میبارد
در میان استخوانهایم زنی آواز میخواند
گوش کن عابر
در میان استخوانهایم زنی آواز میخواند.
#رضا_براهنی