چرا رنج از آن ماست دم به دم
به هر زمانی که میگذرد
آواز خویش سر زنان ، سرک میکشد
از حیاط خانه ما ،
به هلهله خویش ،
که ما را میزبانانی ، همیشگی یافته است
برای زندگی کردن ،
چرا که ما ، آغوش گشاده بر راه ایستاده بودیم .
رنج در این سرزمین پهناور ،
هر روز زاده میشود ، دم به دم
در تنفس هوای ملول
تا جاری شدن خون گرم زندگی بر دریچه های سیمانی ،
رنج از آن ماست
میدانیم
به کدامین گناه !
رنج سهم ماست. بخاطر بودن.