پیروز ، برایمان تنها یک یوزپلنگ نبود ، یک امید بود ، امیدی که برای بقا میجنگید تا از انقراض نجات یابد ، انگار این پسر ایران ، که تا نه ماهگی توانسته بود به تنهایی بزرگ شود و رشد کند بر ایمان یک دغدغه بود ، یک حس خوب وسط اینهمه خبرهای بد دم صبح ، خبر اعدام ، خبر زلزله ، خبر زندانی شدن ، خبر کشته شدن ، خبرهای سقوط پول ملی ....که همه از توان تحمل آدمی ، فراتر می رود ، پیروز یک زندگی معمولی بود ، یک زندگی معمولی که دیگر نیست و فقط حسرتش مانده و دیگر باید خواند
برای پیروز و انقراضش
برای مرگ یک زندگی معمولی .