و زندگی 

پاییز نبود 

تا پخش کند رنگ تند سرخ و نارنجی را 

بر پالت روز .

تا شعله ور کند 

لحظه های کرختی را .

 

و زندگی 

پاییز نبود 

که پخش کند 

مشت مشت رنگ دزدیده از بهار را 

بر قلب جنگل سیاهی ،

شاید گرم شود 

دمی ،

نگاه گنگ ای

که بر پنجره کوچک آهنی 

خیره شده تا واپسین نفس.

 

زندگی ، نه پاییز بود ،نه بهار 

روزی طولانی را میماند 

بی فصل

بی تاریخ 

بی آواز 

اینگونه که نیستی.