در آمدن ، چشم انتظاری هست و امید 

نگاهت نور دارد 

چشم هایت سو ....

در رفتن ، اندوه است و تلخی 

 آب پاشیدن بر امتداد راه  مسافر 

میگویند شگون دارد و ..

در رفتن اشک است و آه و ای وای 

در آمدن ، لبخند و انتظار

وقت رفتنت کاسه آب یادم رفت 

ببخشای

نه باور داشتم به شگون 

و نه به باز آمدنت.

می‌دانستم سفر ابدی است .