باید همین الان بیدار شوم .

امشب برای دخترم داستان خرسی را میگفتم که اول زمستان دوست نداشت مثل بقیه دوستانش بخوابد ، او تلاش کرد تا بیدار بماند ، کلی کارهای جالب انجام داد تا خوابش نرود .اما کم کم دیگر نمی‌توانست بر خوابش غلبه کند .

منتظر بودم تا بپرسد غلبه یعنی چه .اما دیدم که ساکت است ، خوابش برده بود .

در تاریکی اتاقش به آن خرس فکر میکردم که الان چطوری باید بیدار بماند ، اصلا اگر بیدار بماند با تنهایی چکار کند ، با سردی هوا ، با کمبود غذا ، اصلا چرا میخواست نخوابد ‌.

این چه داستانی بود آخر از خودم ساختم ، باید یک پایان خوب برایش بسازم ، فردا که سلدا بیدار شود می‌پرسد حتما از خرسی که نمی‌خواست زمستان را بخوابد .