هیچ حسی دل انگیز تر از این نیست که بدانی چراغ خانه پدری ، هنوز روشن است ، زمانی که آنسوی تلفن ، پدر تو را به آنی میشناسد ،تو لبریز میشوی از حس تعلق به جایی در این کره خاکی ، نمیدانی چه حس لذت بخشی است که آدمهای مهم زندگی ات ، تو را به نام ، تو را به نام خودت ،بشناسند ، نه هیچ کس دیگر .
هر چند این به یاد آوردن ، گم میشود دوباره در دالانهایی ذهن پدر ، اما همین هم غنیمتی است در این دم .