"جایی که عشق باشد آنجا خطر نباشد."

 

دفترهای خط خورده مشق شبانه

رها شده در ایوان خاک خورده خانه،

کلمات سرگردان 

کلمات ترسان 

کلمات گیج و گنگ و منگ 

راه گم کرده در خطوط بسته یک کاغذ 

اگر 

در ستایش تو 

به پرواز نیایند .

 

سرک می‌کشد ماه به ایوان خانه 

می‌نوشم مهتاب را 

سر میکشم کلمات را 

در ستایش عشق 

همین بس 

که جان داده باشی ،

با ماهتاب و آسمان و دنیای تار شب ،

تا خطر کنی 

راه را.

تو را 

و زندگی را 

بی چشمداشت .