" تو " ضمیر جالبی است . میتواند به عاشقانه ترین شعر جهان بدل شود ، هر زمان که مخاطب اش میسازی و همه جا عطر این تو را دارد ، یاد این تو ، خاطره این تو .دنیا فقط تو است و دیگر هیچ .
میتواند آن ضمیری باشد که شبها که به خانه برمیگردی ، انگشت اتهامت را به سمتش دراز کنی ، تمام خستگی روزت را بر سرش آوار کنی و او را برنجانی و این تو ، دم بر نیاورد و عاشقانه نگاهت کند و چشمهایش هر روز کم سوتر شود .
میتواند آن ضمیری باشد که گاه دیگر برای دلتنگی هایت معنا میابد ، میتواند این تو ، اصلا دیگر نباشد و تو هنوز در حیرت تکرار آن تو گفتن باشی .
چه با شکوه است این تو بودن .
و چه سخت است تو بودن .
هر دویشان دل بزرگ می خواهد و عاشقی . راه تو بودن هم سخت و دشوار است و صعب العبور .
تو نباش اگر دل اش را نداری .