امّا تا کی میتوان اینجا و چنین ماند! بگذار بگذرد. اینش مهم نیست. لحظهها هرچه کِش بیایند، جای روح فراختر میشود. ثقل میشکند. شکستههایش در لحظه جاری میشوند. شکستههایش شکستهتر میشوند. خرد میشوند. نرم میشوند. جا میافتند. عادی میشوند. عادت میشوند. فقط بگذرند. فقط اگر بگذرند.
همینقدر که چشم در چشم نباشد و جان، پناه امنی بیابد راهی گشوده میشود. جانِ آدمی، آسمانی بیپایان است. بهظاهر ایستاده است، امّا هماندم، دور از نگاه ما میتپد. میجوشد. گسسته و بسته میشود. بر هم میخورد. آشفته میشود.
طوفان. ابرهای تلنبار. تیرگی آذرخش. باران فرو میکوبد. سیل ویرانگر. خرابی. اینک آفتاب. ابرها سبک شدهاند. سپید شدهاند. گسیختهاند. آسمان برجاست. آسمان برجاست. آبی. آبی. چه بود آنچه گذشت؟
📕 کلیدر
✍🏽 #محمود_دولت_آبادی
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ