میخواستم که زیباترین کلماتم را
در آخرین روزهای سال ، برایت روانه کنم ،
عطر بهار نارنج ها ،
زیبایی بابونه های خود روی دشتهای جنوب را ، لابلای کلمات ، بیافشانم ،
نوای باد ، گرمای ساحل ، آواز موج ،
اگر میدانستم که در کجای جهان ایستاده ای ،
اگر می دانستم که زیباترین حرف ، برای تو چیست ؟
تنها ، آشوب و دلتنگی ،
طعم تلخ اش را بر من میبخشد ،
با کلماتی سرگردان ،
می مانم
آواره دنیای خوابها و خیالها .