شبی که همه‌چیز عوض شد

✍️#گوشه

ماکسیم گورکی، نویسنده و فعال سیاسی روس، مدتی در یک نانوایی کار می‌کرد. جوان بود و عاشق شعر و سیاست و ادبیات. برای رفتن به دانشگاه به پول نیاز داشت. حدود پنجاه کارگر شب‌ها در نانوایی، روی همان میزها که خمیر ورز می‌دادند، می‌‌خوابیدند و روزها بدون استراحت در سرمای مرگبار اتاق نمور و مرطوب، نان و شیرینی می‌پختند. صاحب نان‌پزی «سیمونوف»، مرد قلدرِ زورگویی بود که از آزار کارگران لذت می‌برد. برای این همه زحمت و کم‌خوابی و کار، فقط چند سکه کم‌ارزش به هر کسی می‌داد که به زحمت هم‌قیمت یک نانِ همان نانوایی می‌شد. آدم‌ها را تحقیر می‌کرد، بیگاری می‌کشید، خبرچین داشت، علیه هم تحریک‌شان می‌کرد و خلاصه به هر شکلی تقسیم بی‌عدالتی و ستم را بین کوچک و بزرگ رعایت می‌کرد.

 

گورکی در خاطرات‌اش نوشته، سیمونوف فقط یک نفر بود که آن‌طرف‌تر از دخمه محقر نان‌پزی، در خانه‌ای بزرگ و گرم زندگی می‌کرد و ما ده‌ها نفر بودیم. ما زیاد بودیم ولی هیچ‌وقت، هیچ‌کس در مقابل گردن‌کلفتی، ظلم و آزارهای این یک‌نفر نمی‌ایستاد.

آن‌ها نه این نانوایی را ترک می‌کردند، نه چیزی را تغییر می‌دادند و نه به خاطر حق‌شان که دستمزد محترمانه‌ای بود، اعتراضی می‌کردند. قربانیانی خسته و فسرده بودند. آدم‌هایی منفعل که منتظرند ببینند چه بلایی سرشان می‌آید و باز به همان وضعیت ادامه دهند. 

یک روز که گورکی در حال کار با خمیر برای کارگران شعر می‌خواند، سیمونوف با همان قلدری همیشگی، سرزده وارد می‌شود. کتاب را از گورکی می‌گیرد تا در تنور بیاندازد. گورکی بلند می‌شود و دست رییس را می‌گیرد و می‌گوید: «حق نداری این کار را بکنی.»

سیمونوف میخکوب می‌ماند. از اینکه یکی از زیردستان جلویش ایستاده، بهت‌زده است. مبهوت کتاب را برمی‌گرداند و با سری افتاده، حجره نان‌پزی را ترک می‌کند.

کارگران باورشان نمی‌شود، به همین راحتی می‌توان چنین زورگویی را به عقب‌نشینی واداشت. پس چرا این همه‌سال فرمان‌برداری بی‌چون و چرا می‌کردند؟

سیمونوف از فردا متوجه می‌شود چیزی آرام در وجود بقیه جان می‌گیرد؛ آدم‌هایی که او در اوج استیصال و فقر، تحقیر می‌کرد و آزار می‌داد، کم‌کم در خود قدرت تازه‌ای حس می‌کردند. لحظه‌ای بین دو زندگی شکل گرفته بود. آنها مزه عصیان را چشیده بودند. پیش از این، همه‌چیز ابدی به نظر می‌رسید، اما از آن شب، بازگشت به قبل ناممکن شد.

 

فیلم: دانشگاه‌های من (دانشکده‌های من)، بر اساس کتاب زندگینامه #ماکسیم_گورکی به همین نام، ساخته مارک دانسکوی، ۱۹۴۰.

 

- Gorky3: My Universities, Mark Donskoy,1940.

 

© لطفاً برای بازنشر، منبع یعنی گوشه را ذکر و تگ کنید.

@gooshe