۱۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

به وقت کتاب ۱

بهشت اگر سعادتِ کامل نباشد پس چیست؟ اما چگونه انسان می‌تواند در بهشت احساس سعادتِ کامل کند در حالی‌که اگر از پنجره بهشت به بیرون نگاه کند برادران و خواهرانش را می‌بیند که در دوزخ رنج می‌برند؟ مادام که دوزخ وجود دارد چگونه بهشت می‌تواند وجود داشته باشد؟ خواهران این سخن را در خاطرتان حک کنید. از این روست که من می‌گویم، یا رستگاری برای همه و یا لعنت خدا برای همه!

 

📕 سرگشته راه حق

✍🏽 #نیکوس_کازانتزاکیس

 

۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

به وقت فروردین ۲

جشن کنار دریا است ، محوطه زیبایی است ، کنار ساحل همهمه هست ، صدای شادی بچه ها ، حس زندگی در بهار را می دهد . مجری برنامه لهجه جنوبی قشنگی دارد اما طنز کلامی اش چندان محترمانه نیست ، او نیز مانند تمام مردان نسل گذشته ، از کلمات زن ستیز خویش برای خنداندن جمعیت استفاده میکند ، لغاتی چون دختران ترشیده ، زن گرفتن ، ...آیا ما زنان را باید کسی بگیرد ، آیا زنانی که با قصد و اراده خویش ، تصمیم به مجرد ماندن گرفته اند ، ترشیده اند؟اصطلاحی که شاید مردم کوچه و بازار از آن استفاده می کردند در گذشته ، چرا که سرنوشت زنان به دست مردان بود و به راهی جز ازدواج ختم نمیشد ، زنان در سایه مردان ، شکل می‌گرفتند و نام نشان پیدا می‌کردند . امروز خیل عظیمی از زنان تحصیلکرده هستند که با آگاهی کامل ، ازدواج نمی‌کنند و با تنهایی خویش هم مشکلی ندارند که گاه تنهایی بیشتری در ازدواج سهم زنان میشود . 

چقدر مانده تا زنان در این جاده های سخت فرهنگ ، راه خویش را هموار کنند و خود را از شر اصطلاحاتی چون ترشیده ، سلیطه ، بی حیا ، زنیکه ،.....رها کنند .

اگر ازدواج نکنند ، ترشیده هستند ، اگر طلاق بگیرند ، نتوانسته اند شوهرشان را نگه دارند ، اگر بچه دار نشوند اجاقشان کور است ، اگر بلند بخندند و اظهار نظر بکنند و روی حرف بزرگتر حرف بزنند بی حیا و بی آبرو هستند ، اگر به خودشان برسند و تمیز و آراسته باشند ، لابد پایشان می لغزد ،در هر صورت لقبی هست که به زنان داده شود در هر فرصت و مکانی .

 هرگاه که خواسته ایم حرف خود را بزنیم و با ساز خود برقصیم ، دنیای مرد سالار با این القاب ، ما را به عقب رانده است. اما دنیای امروز ، دیگر جای عقب ماندن نیست ، القاب ، شما را نترساند ، ما همه ، همه این القاب هستیم در دید جامعه ، اگر بهایش ، آزادی ما باشد . 

 

 

 

۱۲ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

به وقت فروردین ۱

دستهای کوچکش روی صورتم هستند . میگوید گرسنه ام مامان ، بیدار شو دیگه چقدر میخوابی .من ، خسته ، گیج ، تب دار ، سرم را تکان میدهم و میگویم الان مادر ، الان بلند می‌شوم ، اما بلند شدن ، به نظر سخت ترین کار دنیا میاید و دختر کوچولوی من ، گرسنه است و خواهر بزرگترش جز درست کردن نودل ، غذای دیگری بلد نیست ، باید حتما پختن چند تا غذا را یادش بدهم برای روز مبادا .

به سختی بلند می‌شوم نمیدانم ساعت چند است ، ظهر شده است انگار ، آشپزخانه پر است از ظرفهای کوچک کورن فلکس و شیر ، تنها چیزی که میدانم بدون بیدار کردن من می‌توانند بخورند. بچه ها از بیدار شدن من خوشحالند . بودن من در آشپزخانه برایشان این معنی را میدهد که من حالم خوب هست ، زندگی ادامه دارد ، گرم است دلپذیر است ، مادر که باشد خیالشان راحت هست . 

چقدر سخت است گرفتن مادر از زندگی بچه ها ،

گاهی به زندگی آنها بدون من فکر میکنم ، چه کسی آنها را اینقدر دوست خواهد داشت ، چه کسی شبها دمای بدنشان را چک خواهد کرد ، چه کسی عاشقشان خواهد ماند تا همیشه به جز من ؟ 

لقمه های کوچک مدرسه شان را چه کسی با عشق آماده خواهد کرد ؟موهای بلندشان را با عشق خواهد بافت؟ خودشان را به من می‌چسبانند و دستهایم را می‌بوسند. این حجم از مهربانی شأن ، مهربانی بی دریغشان ، اشکم را در می آورد و حالی بهتر به من میدهد . 

دلم میخواهد بمانم پیششان ، آنها با تمام جیغ‌های بنفششان ، با تمام بازیهای پر از ریخت و پاششان ، با تمام اذیت و آزارهای شبانه شأن که هر شب به بهانه ای سر از تخت من در می‌آورند ، نشانه های از زندگی واقعی هستند ، همین زندگی که گاه به سختی در روز بیدار میشوی تا برای دخترکت غذا درست کنی ، و گاه صبحها سر خوشانه بیدار می شوی تا به همراه سلین به خورشید دم طلوع ، سلام کنی.

همین زندگی ، سخت و آسان از آن دخترکان من باد .

 

۱۲ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی