من دختربچهای بودم که با مادرم در خیابانها راه میرفتیم و مردم به ما سنگریزه پرت میکردند. مادرم روزنامهنگار بود. برای حق و حقوق زنها مینوشت. مبارز بود. فعال اجتماعی بود.
در دورهی قاجار، زمانی که زنان با چادر بلند سیاه و روبندهی سفید از خانه بیرون میآمدند، چادر نداشت و با پوششی رفت و آمد میکرد که شبیه آنها نبود. لباس ساده و راحتش را خودش دوخته بود تا دستهایش آزاد باشند. من و مادرم در کوچهها راه میرفتیم و سنگ میخوردیم و درد میکشیدیم، ولی مادرم به من میگفت:
"گریه نکن! این مبارزه است. یادت باشد مثل آنها نبودن، یک مبارزه است. پس گریه نکن."
📒 #زنان_پیشگام_ایرانی
👤 #مهرانگیز_ملاح