۲۴ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

یک تکه فیلم

 

فیلم land ،روایت زیبایی دارد از سوگواری . زنی به نام ایدی ، در سانحه ای خانواده اش را از دست میدهد و برای سوگواری به کلبه ای در کوهستان پناه میبرد تا دور از همه انسانها ، بدون هیچ وسیله ارتباطی ، روزگار را سر کند .

کوهستان سرشار از زیبایی است ، اما ایدی برای لذت بردن از این سکوت و زیبایی به آنجا نرفته است ، روزهایش به سختی می‌گذرند ، او قادر به درک محیط اطراف خود نیست چرا که قادر به زنده ماندن نیست ، در زمستان بسیار سخت ، او نیمه جان در کلبه اش توسط یک شکارچی پیدا میشود و نجات می یابد ، میگل ، نیز خانواده اش را از دست داده است و سعی می‌کند با کمک به ایدی ، راهی برای آرامش خویش پیدا کند ، او به ایدی ، شکار کردن ، و زندگی در طبیعت را می آموزد ، کم کم ، زن با طبیعت ارتباط برقرار میکند ، راه کاشتن را می‌آموزد ، راه زنده ماندن را و زندگی کردن را . اطرافش ناگهان همه چیز با او به سخن می آیند ، حالا گذر زمان معنای دیگری دارند ، فصلها ، حشرات ، حیوانات ، آسمان ، همه برای بقا به او ملحق می‌شوند ، جهان برای زندگی با او هماهنگ میشود . دوران سوگواری به پایان می‌رسد و دیگر زمان زندگی کردن فرا می‌رسد . 

هر چند پایان تلخ بیماری میگل ، عذاب بیشتری برای ایدی است اما او تصمیم خود را برای زنده ماندن گرفته است و با سپاس گذاری به زندگی برمیگردد.

طبیعت در فیلم سرزمین ، آنچنان دلنواز و زیباست که بار تمام صحنه ها را بر دوش میکشد ، بکر ، شفاف ، دست نیافتنی و زیبا .

 

 

۰۷ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

فاصله ، دریایی است

 

دختر اشکهایش را فرو میخورد و میگوید :دنیا خیلی کوچیکه ، شاید باز هم همو ببینیم.

پسر میگوید: دنیا بزرگتر از آن چیزی هست که فکر میکنی ، شاید دیگه همو نبینیم هیچوقت .

دستش را از دست دختر جدا می‌کند و تکه ای از روزنامه را میدهد دستش و با شتاب سوار اتوبوس میشود . شاید میترسد برگردد و درنگ کند و اشکهای دختر را ببیند .

اتوبوس دور میشود ، دختر روزنامه را باز می‌کند ، نوشته ای با تیتر بزرگ هست :

بین ما دریاها ، فاصله افتاده است .

تمام ترمینال ، خیابانها ، زمین ، آسمان ، اقیانوسی میشود تا دختر را که ماهی کوچک گم شده ای است را ببلعد . اقیانوسها به جایی نمی‌رسند و دختر این را میداند . خودش را رها می‌کند در قعر اقیانوس و در بستر دریاها دفن میشود .

 

 

۰۵ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در خرداد ۱

 

بیش از هر زمان دیگری 

در تنگنای خرداد ماه 

نیازمند دوست داشتنت هستم .

قامت تکیده ،

دل چرکین از روز های پر حادثه خرداد ، 

تسکین تو را می‌جویم 

ای ماه پنهان من !

گمشده ای که خود راه گم گشتگی خویش را میدانی !

بیش از هر زمانی 

تو را می‌جویم 

باشد تا تاب بیاورم 

خرداد را .

 

 

 

 

۰۳ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

درود بر خرداد

تش بادها
وزیدن گرفتند بر گونه های خشک زمین 
ارمغانی، جز جهنم برایمان ندارند .
رویای شبانه مان ، خنکای دشتی است که گم می‌شود در زیر غبار باران .
و واقعیت زندگی مان ، شعله های سوختن است که میبلعدمان دمادم .
این آتش ، دیگر گلستان نخواهد شد ،
این آتش ما را خواهد بلعید .

 

۰۲ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی