۱۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

و سپیده دمان ، مرگ لبخند می‌زند

و سپیده دمان ، 

چه دردیست برای مادران ،

رعشه در دست ، ضربان بی امان بر قلب ، 

گرمای هجوم آورده بر سر ، 

مرگ در پیش رو .

چه بسیار می‌میرند مادران ، در عزای فرزندان.

چه بسیار می‌میرند مادران ، در سپیده دم ، 

چه بسیار ، چه بسیار .

سپیده دمان ، اگر نمی آمد ، 

و آفتاب ، روی بر می‌گرفت از این سرزمین ، 

آیا مرگ نیز هم ؟

 

۲۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

در اردیبهشت

پس این فرشتگان پیر شده

جز جاسوسی ما

به چه کار بد دیگری مشغولند

که فریاد ما به گوش کسی نمی‌رسد

 

👤شمس لنگرودی

 

 

۲۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۸:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در اردیبهشت ماه

جهان بی تو ، 

دنیای ویرانی‌ها ست .

جهان ، بی عشق تو ، 

منزلگاه زائران سرگردان و غریبی است 

پای در راه ، آواره ، در جستجوی قبله گاه ناپیدای خویش .

تا تو باشی ، 

دل خوشی هست ، 

دریا ، آسمان ، آفتاب ، می‌درخشند ، 

زندگی هست ، 

شب بو هست ، 

مسافر توان راه دارد و 

راه ، توان مسافر را .

بمان برای جهان .

۱۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۱:۴۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

صبحگاهی در اردیبهشت

کلمات ، جادوی مقدس زندگی ،

این حروف کوچک و فروتن ،

خالق معجزه ی عظیم .

کلمات ، کاشفان ساده ، 

گاه لبخند و شعف ، 

گاه سایه اندوه ، 

گاه طوفانی ناخواسته در عصر بهار ، 

گاه خنکای نسیمی در جهنم تابستان ، 

تصویری از شکوفه های مقدس گیلاسی در آخر اسفند 

که معصومانه ، از سرمای فروردین ماه 

می خشکند.

همین کلمات ، این صفوف به هم پیوسته ی جاری ، 

دریغ مدار از ما ، 

 

کلمات ات را .

 

۱۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

امید ، نور ، شعله

چراغهای دلت ، خاموش اگر شود ،

برایت شعله شعله ، آتش می افروزم .

پریشانی جانت را بر من سپار ، 

گوش بسپار به صدای شب ، 

به نوای تاریکی ، 

به فراق نور ، 

به خش خش روز ، 

به صدای من ، از اعماق تاریکی ، که تو را میخواند ، 

تا پیشکش ات کند ، مهربانی نوظهور صبح را ، 

آوازی نو ، از جهان زنانه ، از خزش مهر میان سطوح ترد قلبت.

شعله می گیرد فانوسی در راه ، 

نور را دنبال کن ،

امید من !.

۱۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

رویایی در اردیبهشت

سرگردان ، آواره ، 

زائرانی در راه ، 

قرص نانی طلب کردیم ، 

بر در بسته،  

رانده شدیم .

جرعه ای آب ، خواهانش شدیم ، 

سنگ بر صورتمان ، بوسه زد .

راههایی دشوار ، برگزیدیم ، 

باشد که خلق را دوری ، 

گناهان خویش را ، بر شانه سنگین کردیم ، 

آب گل آلود را ، خوشتر نوشیدیم و تنهایی خویش را نیز هم .

زنانی بی محابا در راه ، ترانه های کوچک عشق می سرودیم 

و با مستی شب‌های مهتاب ، رویاهای عاشقانه خویش را نیز هم .

 

 

۱۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

به وقت اردیبهشت ۳

بسان یاس‌های افتاده بر زمین ، 

دل تنگ ساقه ، 

بسان قاصدک رها گشته در آغوش نسیم ، 

دل تنگ گیاه ، 

بسان شکوفه های یخزده در سرمای فروردین ، 

در آروزی آغوش آفتاب ،

دل تنگ ، دل تنگ ، دل تنگ .

بسان کوه در آرزوی هم آغوشی آسمان ، 

"بسان رود با دریا "، 

بسان من با تو ،

دل تنگ ، دل تنگ ، دل تنگ .

 

۱۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۱:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

انتظار در اردیبهشت

مسافر رفته بود ، 

نقش آب پاشیده در بدرقه اش ، 

بر درگاه خانه ، 

اشک چشمانمان بر گونه ها ، تازه ، 

آنکه می‌ماند ، در اندوه انتظار و بدرقه و عشق ...

فرسوده تر از هر روز ، 

آنکه می رود ، چون پرنده ای با شوق پرواز ، 

مستی سرزمینهای تازه را 

می‌کشد بر دوش .

آنکه می ماند در آتش برگشت مسافرش، 

ایستاده در قاب پنجره ، 

تکیه بر درگاه دری ، 

هم آغوش جاده های شبانه رویا ، 

شاید ،

هم اکنون بیجان است و 

نمی‌داند .

انتظار ، ذره ذره تمام میکند جان آدمی را ، 

باور کن .

 

۱۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در اردیبهشت

در رویای شبانه نیز

دور می‌شوی ، 

بسان برگی که می‌افتد از چناری بلند بالا ، 

می‌خیزد در آغوش رودی ، 

می‌رود به دور های آرزو .

در خوابهایم ، 

شب بوها ، حیاط را 

آغشته کرده اند به بوی عشق ، 

پیچک ها ، چشم انتظار سحر گاه ، 

تو را منتظر ند ، 

سپیده دم !

نسیم سرزمینهای دور !

شبهای جهان ، 

به پایان می آید و دوباره روز می‌شود ،

سیاهی نبودنت ،

چرا تمام نمی شود ؟!

 

 

۱۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۰:۴۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نرگس کریمی

به وقت اردیبهشت ۲

ای عشق 

بانوی آبی 

با خرمن گیسوان سیاه ، 

زندگی را به سخره نگیر ،

با هر وزش نسیم در میان گیسوانت 

زیبایی ات را می‌پاشی بر خشکی دلهای ژنده پوش ،

از زندگی ، مگذر ،که این سالخورده ، بی تو می پوسد به دمی.

بر کوهستانهای بلند که خدایان ، تو را بر آن نهادند 

و بندگانت ، قربانی پیشگاه تو اند، 

جاری کن باران های طلایی مهربانی ات را .

آشتی کن با زندگی ، 

آشتی .

 

 

۱۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۰:۲۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نرگس کریمی