ابدیت سکوت

سکوت می‌کنی و
 شب سیاهتر میشود .
 پرندگان یاد تو به آشیانه میروند .
 ستارگان کم سو ، به ابرها پناه میبرند و
 ماه ،نگاه خویش را به دورها میبرد . 
در این سیاهی ستمگر شبانه سکوت تو ، 
مرا چه سود !
 مرا که انتظار میکشم 
سالها و قرن‌ها
 میان دستهای خاطرات 
 میان این سیاهی غلیظ ریخته بر صدای تو
 مرا چه سود ! 
مرا چه سود ! 
مرا که در غبار مانده ام .
رنگ باخته 
بی غرور.
مرا چه سود .

 

۳۰ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

ای شرقی غمگین

ای خدای که میگویند دریا را شکافتی تا بنی اسرائیل ، راهش را به سرزمین ای نو بیابد ، از تو میخواهم که خاورمیانه را از زمین حذف کنی ، تمام زندگی ما را در خاور میانه ، پایان بدهی ، تا اینگونه هر روز به مرگ تدریجی نمیریم ، لطفا کاملا تمیز مارا از نقشه حذف گردان ، تا اصلا کسی یادش نماند جایی بوده در روی زمین که تمام زشتی ها ، جنگها ، بدبختی ها ، شوربختی ها ، در آنجا جمع شده بودند ، تا خاطره هیچ کسی مکدر نشود از فریاد دختران و زنان ای که در این سرزمینها به گوش می‌رسد ، صدای پسر بچه های که زود سرباز میشوند و دختر بچه های که زود زن .
لطفا ما را کاملا حرفه ای پاک کن هر چه زودتر .
دیگر تحمل نداریم .
این آزمون های الهی را تمام کن .
ما همه مردودیم .
مردود .

 

۳۰ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
نرگس کریمی

ناب ترین شعر جهان

بی شک که با شکوه‌تر ین شعر جهانی 
بی‌شک 
که نخوانده ترین آواز دنیا .
بی‌شک که تو را حفظ میکنم 
هر شب ، میان طولانی ترین رویا .
باید که آغاز کنم صبح را 
اینگونه در هوای تو بودن 
این آخرین پیاله مستی است 
تا در هوای تو آزمودن .

۳۰ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

رها میکنم تو را

دیگر تمام شد

در انتهای این واپسین لحظات سحر

در آخرین دقایق این سفر 

بر زمین می گذارمت

ای روح دمنده صبحدم .

میکارمت در دل زمین 

در آخرین ایستگاه عبور 

تا سبز شوی به سپیده دم 

در لایه های ضخیم این سطور.

دیگر تمام میشود 

سفر .

با این ناتوانی بی امان 

با این غبار نشسته بر بدن 

با این ترانه های بیهوده بی امان .

دیگر رها میشوی در باد 

همچون ترانه اول صبح 

اواز لالایی زنی ، بی خش 

یا بغض مانده در گلوی منی 

بی‌شک .

۳۰ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شهریور

زاده شهریور  ،
زاده تابستان ،
مدهوش تابش خورشید ،
خوش آمدی بر جهان تیره و تار نبودنت.
دستهایم ، بی تاب دستهایت 
لمس بی امان نگاهت 
بی تاب شنیدن صدایت ،
شهریور را تاب میآورد دوباره 
در ناب ترین انتظار جهانت.
شهریور 1400

 

۳۰ شهریور ۰۰ ، ۰۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی