صلیب بر دوش

و تو زندگانی من بودی 

و نمی‌دانستی ،

تو را گناهی نبود بر شانه هایت ،

که من برگزیده بودم ، چنین سنگین باری بر شانه هایم ،

در راه ، چون مسیح ، صلیب بر دوش ،

بار گناهان و اندوه ما را ، من 

می‌کشیدم بر دوش ،

آنکه بیشتر گرامی می‌داشت 

من بودم 

تو را ،

چرا که تو زندگانی من بودی 

وتاج خار بر سر من نهاده بودند ،

تا رهایی تو را 

نظاره کنم و مرگ خویش را ‌.

 

 

 

۰۹ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

بارش مهربان صدایت

دارد تند تند تایپ میکند ، چراغ روی صفحه سبز است که نشان میدهد که آن دیگری حضور دارد ، دارد برایش می‌نویسد که حتی روزهای بدون او هم خاطره است برایش ، خاطره همه حس‌هایی که دلش میخواست با هم داشتند و نداشتند ، خاطره تمام آوازهایی که می‌توانست برایش بخواند و نخواند ، تمام فیلم های که می‌توانستند با هم ببینند و ندیدند و تمام کتابهایی که می‌توانستند با هم بخوانند و نخواندند ، می نویسد که دارد از دلتنگی به جنون می‌رسد و بس ، ....

قبل فرستادن ، همه را انتخاب میکند و کلید حذف را میزند ، و در سکوت شبانگاه ، تنها زل میزند به صفحه گوشی تا چراغ سبز ، خاموش شود .

صدای موسیقی در اتاق پخش می‌شود و اشک‌های شبانه ، بر گونه هایش می چکند ،

 "کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ...

که تشنه مانده دلم ، در هوای زمزمه هایت ..."

 

  بیرون باد گرمی میوزد و خاک بر سر و روی دشت میریزد ، صدای سگی از دور دست می آید ، شب ، خفه و گرفته ، دست میکشد بر گلوی اش ، گاه فراموشی رسیده است .

 

۰۸ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

یک تکه فیلم

 

فیلم land ،روایت زیبایی دارد از سوگواری . زنی به نام ایدی ، در سانحه ای خانواده اش را از دست میدهد و برای سوگواری به کلبه ای در کوهستان پناه میبرد تا دور از همه انسانها ، بدون هیچ وسیله ارتباطی ، روزگار را سر کند .

کوهستان سرشار از زیبایی است ، اما ایدی برای لذت بردن از این سکوت و زیبایی به آنجا نرفته است ، روزهایش به سختی می‌گذرند ، او قادر به درک محیط اطراف خود نیست چرا که قادر به زنده ماندن نیست ، در زمستان بسیار سخت ، او نیمه جان در کلبه اش توسط یک شکارچی پیدا میشود و نجات می یابد ، میگل ، نیز خانواده اش را از دست داده است و سعی می‌کند با کمک به ایدی ، راهی برای آرامش خویش پیدا کند ، او به ایدی ، شکار کردن ، و زندگی در طبیعت را می آموزد ، کم کم ، زن با طبیعت ارتباط برقرار میکند ، راه کاشتن را می‌آموزد ، راه زنده ماندن را و زندگی کردن را . اطرافش ناگهان همه چیز با او به سخن می آیند ، حالا گذر زمان معنای دیگری دارند ، فصلها ، حشرات ، حیوانات ، آسمان ، همه برای بقا به او ملحق می‌شوند ، جهان برای زندگی با او هماهنگ میشود . دوران سوگواری به پایان می‌رسد و دیگر زمان زندگی کردن فرا می‌رسد . 

هر چند پایان تلخ بیماری میگل ، عذاب بیشتری برای ایدی است اما او تصمیم خود را برای زنده ماندن گرفته است و با سپاس گذاری به زندگی برمیگردد.

طبیعت در فیلم سرزمین ، آنچنان دلنواز و زیباست که بار تمام صحنه ها را بر دوش میکشد ، بکر ، شفاف ، دست نیافتنی و زیبا .

 

 

۰۷ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

فاصله ، دریایی است

 

دختر اشکهایش را فرو میخورد و میگوید :دنیا خیلی کوچیکه ، شاید باز هم همو ببینیم.

پسر میگوید: دنیا بزرگتر از آن چیزی هست که فکر میکنی ، شاید دیگه همو نبینیم هیچوقت .

دستش را از دست دختر جدا می‌کند و تکه ای از روزنامه را میدهد دستش و با شتاب سوار اتوبوس میشود . شاید میترسد برگردد و درنگ کند و اشکهای دختر را ببیند .

اتوبوس دور میشود ، دختر روزنامه را باز می‌کند ، نوشته ای با تیتر بزرگ هست :

بین ما دریاها ، فاصله افتاده است .

تمام ترمینال ، خیابانها ، زمین ، آسمان ، اقیانوسی میشود تا دختر را که ماهی کوچک گم شده ای است را ببلعد . اقیانوسها به جایی نمی‌رسند و دختر این را میداند . خودش را رها می‌کند در قعر اقیانوس و در بستر دریاها دفن میشود .

 

 

۰۵ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در خرداد ۱

 

بیش از هر زمان دیگری 

در تنگنای خرداد ماه 

نیازمند دوست داشتنت هستم .

قامت تکیده ،

دل چرکین از روز های پر حادثه خرداد ، 

تسکین تو را می‌جویم 

ای ماه پنهان من !

گمشده ای که خود راه گم گشتگی خویش را میدانی !

بیش از هر زمانی 

تو را می‌جویم 

باشد تا تاب بیاورم 

خرداد را .

 

 

 

 

۰۳ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

درود بر خرداد

تش بادها
وزیدن گرفتند بر گونه های خشک زمین 
ارمغانی، جز جهنم برایمان ندارند .
رویای شبانه مان ، خنکای دشتی است که گم می‌شود در زیر غبار باران .
و واقعیت زندگی مان ، شعله های سوختن است که میبلعدمان دمادم .
این آتش ، دیگر گلستان نخواهد شد ،
این آتش ما را خواهد بلعید .

 

۰۲ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

بدرود اردیبهشت

 

بدرود ای اردیبهشت خونین 

همزاد آبان و دی ....

بدرود !طولانی ترین اردیبهشت قرن جدید 

نام تو نیز در صف آزادی ثبت شد به یادگار .

۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۲:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

یک تکه کتاب

«حقیقت را گرامی بشمارید و حقیقت بین باشید»

 

در هر گوشه از جهان که حقیقت عزیز و محترم نباشد، در آنجا وجدان نیست، فداکاری نیست، نجابت و شرافت نیست. پس بیایید تا دوستدار حقیقت باشیم.

هر کس بخواهد با دروغ زندگی کند و به همه دروغ بگوید بیش از همه زندگی خود را سیاه و تباه می‌کند. هرچند که شما با دروغ چند روزی به پیروزی دست می‌یابید، اما دروغ ریشه‌های روح شما را در درون می‌جود و آن را از هر چیز خوب و مفید تهی می‌سازد.

«در این چهان چیزی هست که از همه ارزش‌ها بالاتر است و آن وجدان انسانی است.»

 

📕 ژان کریستوف

✍🏽 #رومن_رولان

 

۳۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در اردیبهشت ۸

 

مردم ، توده خسته بی رمق ، بیرون این جهان 

وامانده از این زندگانی سخت ،

در جوش و خروش زنده ماندند.

افسوس که چون مهر تو ندارند در درونشان .

 

 

۲۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

در ستایش کتاب سمفونی مردگان

 

هنوز هم میتوانم تمام آن لذت وحشتناک خواندن کتاب سمفونی مردگان را، به یاد بیاورم ‌. جادوگری قهاری ، با کلمات خویش مرا جادو کرده بود . می‌توانستم سردی تمام آن زمستان های طولانی را ، آن قهر و خشم بیش از حد پدر را ، آزادی سلب شده از آیدین را ، ترس و اضطرابی که در تمام زندگی اش تحمل می‌کرد ، تنهایی و غصه های مادر و تمام آن هراس مستولی بر خانه را احساس کنم . رشته قوی و محکمی که مرا به خانه آنها پیوند میزد ، انگار خانه کودکی های خودم بود که در کتاب تصویر میشد .

همان حس خوفناکی که در جان آدمی می‌افتد و او را به گوشه ای از انزوا پرتاب میکند تا شاید در آغوش رویاهای از دست رفته اش جان دهد . آیدین را پدر کشت ، خانه کشت ، بازار کشت ، برادر کشت . آیدین ، من بودم ، تو بودی ، ما بودیم ، نسل به خواب رفته ای شدیم که امروزمان این است چرا که ما از ابتدا مرده بودیم و این سمفونی برای ما نواخته می‌شد ، آری ، سمفونی مردگان .

 

 

 

۲۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی