شبانه ای در دی ماه ۱۵

به خانه برمیگردیم 
از پس یک سوگواری طولانی 
به بستر این زندگی که می‌تپد هنوز 
مردگان را ترک میکنیم 
و چای مینوشیم و گپ می‌زنیم 
و اندوه را پس می رانیم 
چرا که قلبمان هنوز می‌تپد 
و در هر ضربان ای از زندگی 
میسپارد به فراموشی
مرگ را به سرزمینهای دور سلولهای مرده مغز 
جایی در نیستی .
مرگ در حیاط پشتی 
ما را بدرقه میکند و لبخند میزند 
شاید هم فنجانی چای بنوشد 
تا برگردیم .

 

۲۰ دی ۰۰ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۴

من خواب دیدم شبی که باد می آمد 
خانه ام ویران شد .
عکس های خط خطی روی دیوار آویزان ،
شبح یک دختر 
روی تختم ، 
آواز میخواند .
زنی سرگردان 
در میان راه 
گریان ،
آدرس می‌پرسید ،
بچه های شیطان همسایه 
گنجشک‌ها را پر میدادند 
شاخه ها را می‌شکستند 
جوجه ها را پرت میکردند ،
اینهمه آشفتگی در خواب من ، من کجا بودم 
آسمان آشفته تر از من 
زمین تنهاتر و 
خانه ها خالی تر از من .
دستهایم را نگرفتی دوباره 
در خواب هم تنها بودم .

 

۱۸ دی ۰۰ ، ۲۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

پرواز ۷۵۲ ، پرواز ابدی

این خشهای ساییده شده بر صورت حقیقت را 
چه کسی خواهد زدود ،
این اشکهای نریخته 
این بدرود های نگفته 
این آغوش‌های از دست رفته ،
چه درو  کردیم 
جز سایه ای از شک و تردیدها و دروغها 
این لبخندهای فرو خورده را 
در قاب کدام عکس بگنجانیم 
تا شاید 
اندکی 
سوگواری مان 
تسکین یابد .

 

۱۷ دی ۰۰ ، ۲۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
نرگس کریمی

پرواز ۷۵۲

آیه های یاس از آسمان می بارند 

امیدهای تباه شده ، 

عشق های خاکستر شده 

زندگی های خاک شده ،

آسمان نامهربان میشود 

پرواز ابدی است .

۱۵ دی ۰۰ ، ۲۲:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۳

شب سایه گسترده اینچنین سرد و خشن 

بر مردمان خسته این شهر 

پشت شیشه باد می آید 

هوای تیره شهر ، دوردست رویا را 

غبار آلود کرده ،

از دور میبینم ، روشنایی های زندانی 

 پشت این پنجره‌های مات خانه های دور را .

آه ، مردمان خوشبخت ،

مردمان خواب آلوده ،

مردمان خو گرفته ،

یا که شاید مغموم ،

عاشق و تنها .

روشنایی ها چه خواهند گفت 

در دل شب‌های سرد زمستانی 

آه ، ایکاش 

پشت یک پنجره خوشبخت 

انتظارم را می‌کشیدی .

 

۱۴ دی ۰۰ ، ۲۲:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۲

ای عشق 

ای خط بطلان بر روزمرگی 

بر میانسالی 

بر کهنگی 

ای سروده مقدس شب‌های که سحر ندارند و پایانی 

اینچنین وامدار تو هستیم .

این مردمان پیر و مفلوک جوانی را 

شرح حالی دگر ده 

و شادی افزون تری .

شاید که پذیرنده تر باشیم تو را 

و حال را .

۱۳ دی ۰۰ ، ۱۸:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۱

مشت ، مشت دلتنگی 
می پاشد این تاسیان 
 بر پهنه زندگی، 
موهای بلند دخترکان را میماند 
که گره خورده و پیچ در پیچ 
می‌درخشند در زیر آفتاب رنگ پریده دی ماه
دلتنگی ام ، در من گره خورده 
پیچ می خورد در تنم .
دلتنگی را هم میزنم 
در فنجان قهوه ،
در شعر شاملو و فروغ 
در عطر گل‌های محمدی 
دلتنگی داستان اولین آواره جهان 
تا آخرین خسته سرگردان زندگی 
دلتنگی ،  آشفتگی زمین نو آبادی است 
که چشم انتظار باران میماند 
در شرجی تابستان ‌
که نه باران می بارد 
و نه رنج میابد پایان و 
نه این سکوت .
دلتنگی را می‌نوشم صبح دم ذره ذره  .

 

۱۲ دی ۰۰ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

عاشقانه‌های گمشده

نشسته بودند روی یک نیمکت سیمانی ، کنارشان فواره آب ، میرقصید و دو سه تا گل کوچک یخ زده ، پایین فواره نگاهشان می‌کردند .

باد سرد نیمه دی ماه می‌وزید .

سکوت بود بینشان . 

و عشق میان سکوت آواز میخواند .

بلند شدند تا برگردند ، دختر به نیمکت و فواره و منظره پشت سرش چشم دوخت تا در ذهنش این صحنه رویایی را ثبت کند ، انگار می‌دانست باید بعضی چیزها را فقط توی سرت نگه داری تا گمشان نکنی . حواسش بود به آن چند غنچه کوچک یخ زده هم .انگار اگر آنها را به خاطر نسپارد چیزی از شکوه این صحنه کم میشود .

رفتند و میان سیاهی یک شهر گم شدند .

اما سرود سکوت و نسیم کویری خنک نیمه دی ماه ،همچنان جاری بود . 

 

 

 

۱۱ دی ۰۰ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۰

عشق تشنه نوشتن است و سرودن 

عشق نیازمند مبارزه است و رهایی .

عشق بی کلمه و آواز 

میمیرد .

بی تکرار نامت 

بدون لبخندت .

زندگی همین کلمات ساده است و بس 

همین تک واژه های کوتاه 

همین ساده ساده تو را تکرار کردن 

و همین مبارزه بی صدا 

در این سکوت ای که تا کجای بی کجا ی جهان ادامه دارد .

 

 

۱۰ دی ۰۰ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۹

یادت، چون عطر بهارنارنج 
معطر میکند روزم را .
روز ، خستگی از تن بر میکند 
با لبخندت .
و شبانگاه ، رنگین میشود 
با خاطره ات .
سنگینی  تلخی حوادثی 
که مکدر می‌سازند زندگی را 
سبکبال تر 
می شوند 
از تکرار نامت .
یاد و خاطره و نام ،
چه قرمز میشود روز خاکستری دی ماه .

 

۰۹ دی ۰۰ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی