عاشقانه‌های گمشده

نشسته بودند روی یک نیمکت سیمانی ، کنارشان فواره آب ، میرقصید و دو سه تا گل کوچک یخ زده ، پایین فواره نگاهشان می‌کردند .

باد سرد نیمه دی ماه می‌وزید .

سکوت بود بینشان . 

و عشق میان سکوت آواز میخواند .

بلند شدند تا برگردند ، دختر به نیمکت و فواره و منظره پشت سرش چشم دوخت تا در ذهنش این صحنه رویایی را ثبت کند ، انگار می‌دانست باید بعضی چیزها را فقط توی سرت نگه داری تا گمشان نکنی . حواسش بود به آن چند غنچه کوچک یخ زده هم .انگار اگر آنها را به خاطر نسپارد چیزی از شکوه این صحنه کم میشود .

رفتند و میان سیاهی یک شهر گم شدند .

اما سرود سکوت و نسیم کویری خنک نیمه دی ماه ،همچنان جاری بود . 

 

 

 

۱۱ دی ۰۰ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۱۰

عشق تشنه نوشتن است و سرودن 

عشق نیازمند مبارزه است و رهایی .

عشق بی کلمه و آواز 

میمیرد .

بی تکرار نامت 

بدون لبخندت .

زندگی همین کلمات ساده است و بس 

همین تک واژه های کوتاه 

همین ساده ساده تو را تکرار کردن 

و همین مبارزه بی صدا 

در این سکوت ای که تا کجای بی کجا ی جهان ادامه دارد .

 

 

۱۰ دی ۰۰ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۹

یادت، چون عطر بهارنارنج 
معطر میکند روزم را .
روز ، خستگی از تن بر میکند 
با لبخندت .
و شبانگاه ، رنگین میشود 
با خاطره ات .
سنگینی  تلخی حوادثی 
که مکدر می‌سازند زندگی را 
سبکبال تر 
می شوند 
از تکرار نامت .
یاد و خاطره و نام ،
چه قرمز میشود روز خاکستری دی ماه .

 

۰۹ دی ۰۰ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۸

هزار شب گذشت و 
هزار خاطره آمد به خواب .
شبی که بی رویای تو نمی‌گذرد ، شب نیست 
باور کن .
و زندگی خالی این لیوان است 
که پر نمیشود گاهی 
به هزاران ، هزار جرعه آب .
که تشنگی ما 
تمام ندارد 
گاهی .
که خستگی ما 
که دلتنگی ما 
حدیثی است که نیمه ندارد گاهی .

۰۸ دی ۰۰ ، ۱۸:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۷

می‌اندیشم تو را 
با لبخندی که زندگی است ،
همین زندگی که گاه سخت و کشنده و
گاه معطر و رنگی است ،
همین لحظات تند و سرکش یادت
که چون اسب وحشی رویا 
طغیان میکند دم به دم .
تو را به یاد می‌آورم 
با لبخندی ،
لبخندی به سان زندگی .

 

۰۸ دی ۰۰ ، ۱۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۶

ای سکوت مقدس !
در تن ات ، نامی جاری است ،
تکرار یک واژه در پوست تو 
می‌رسد به باور .
یک نام 
یک آواز 
یک مهربانی !
در تو میخواند مداوم .
ای سکوت 
ای دم متبرک !
میبینم او را در بی صدای بیکران تو .

 

۰۶ دی ۰۰ ، ۲۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۵

در بیکرانه دشت رویا ، نسیم میوزد .
دشت خسته ، در خلسه فرو رفته 
در نوازش دست نسیم رویا 
گیسوان سیاه دخترش را 
میزند شانه .
خستگی را 
بتکان از تن خاک ، ای دشت سوخته
ریشه ها را 
فریاد بزن 
تا برگردند به زهدانت 
میدهد خورشید نوید باران را .

 

۰۶ دی ۰۰ ، ۱۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۴

کوهها همچنان ایستاده بودند 
در دشت یخزده 
به انتظار آفتاب ،
تا قدم بگذارد بر پهنه آسمان ،
با خنده ای از جنس نور و گرما ‌.
کوهها ،
این بلند قامتان سنگی 
که دشت را نگاهبان اند 
از ابد تا ازل ،
پیش از هر آدمی .
تنها با سکوت سنگین خود 
لبخند زنان 
سرود جاودانگی خویش را 
پیشکش میکنند بر آفتاب 
تا سهم خویش را از ستایش زیبایی 
بپردازند .
کوهها 
همین سنگی دلان جاودانه،
چه زیبا پیوند می‌ یابند 
هر روز با نور و روشنایی 
چون من و انتظار و سحر و سپیده .

 

۰۵ دی ۰۰ ، ۲۲:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ۳

ما را رها نمیکنی ای اهل نظر ،
دلتنگی ما ، بی دلیل نیست بی شک .
در عالم دوستی ما را ، تنها مگذار 
اینگونه که دوستت میداریم ، بی شک .

۰۴ دی ۰۰ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی

شبانه ای در دی ماه ۲

ای ابرهای شک و گمان 
که سایه می‌افکنید 
مدام آسمان زندگی را ،
با این نسیم که میوزد بیگاه
از سوی دشتهای مه گرفته دور دست ،
ما را رها کنید دیگر 
تا صلح کنیم با همین مانده احساس 
اندکی بعد سحر .

 

۰۲ دی ۰۰ ، ۲۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس کریمی